در شرایطی که بازارهای مالی ایالات متحده با عدمقطعیتهای گسترده مواجهند، معاملهگران حرفهای و تحلیلگران بازار سرمایه با دقت به تاریخ دوم آوریل چشم دوختهاند؛ زمانی که قرار است دونالد ترامپ، رئیسجمهور فعلی ایالات متحده، سیاستهای تعرفهای جدید خود را اعلام کند. این رویداد میتواند تأثیرات قابل توجهی بر روند شاخصها، ساختار تجاری بینالمللی و استراتژیهای سرمایهگذاری داشته باشد. اهمیت این تاریخ از آنجاست که میتواند نقشه راه بازارها در ماههای آتی را ترسیم کرده و استراتژیهای معاملهگران خرد و کلان را تحتتأثیر قرار دهد.
بازگشت تعرفهها؛ آغاز موج جدیدی از نوسانات یا بستری برای فرصتهای سرمایهگذاری؟
با آغاز سال ۲۰۲۵، بازارهای آمریکا با امید به تداوم سیاستهای رشدمحور تحت دولت ترامپ وارد سال شدند. با اینحال، شاخص S&P 500 در پایان سهماهه اول سال، حدود ۵ درصد کاهش داشته که شدیدترین افت فصل اول از سال ۲۰۲۰ تاکنون محسوب میشود. این کاهش عمدتاً ناشی از نگرانیها نسبت به اعمال تعرفههای سنگین بر واردات بوده است که میتواند زنجیره تأمین جهانی را مختل کرده و منجر به افزایش هزینهها برای شرکتها و مصرفکنندگان شود. کاهش سرمایهگذاری در صنایع تولیدی، افزایش هزینههای مواد اولیه و احتمال وقوع جنگ تجاری با کشورهای بزرگ، از دیگر نتایج احتمالی این سیاستها هستند.
بر اساس ارزیابیهای فعالان بازار، فهرست تعرفههای احتمالی، شامل طیف وسیعی از کالاها از جمله خودروهای وارداتی و محصولات مصرفی است. همین مسئله موجب شده سرمایهگذاران به جای اتخاذ موقعیتهای هجومی، رویکردی محافظهکارانه در پیش بگیرند. افزایش میزان ذخیره نقدی، کاهش اهرمهای مالی و تمرکز بر داراییهای امن، از جمله اقدامات رایج در این دوران پرنوسان محسوب میشود.
فراتر از تعرفهها؛ استراتژی پنهان ترامپ برای کنترل اقتصاد
نایجل گرین، مدیرعامل شرکت deVere، تحلیل جالبتوجهی ارائه داده است که توجه را از تعرفهها به سمت استراتژیهای پنهانتر رئیسجمهور جلب میکند. طبق گفته او، ترامپ بهدنبال ایجاد مکانیسمهای جدیدی برای اعمال کنترل اقتصادی بدون وابستگی به سیاستهای فدرال رزرو است. دو ابزار کلیدی در این راهبرد، عبارتند از: استیبلکوینهای متصل به خزانهداری و سیاستهای نفتی برای کاهش قیمتها.
ترامپ با ترویج استفاده از استیبلکوینهایی که به اوراق خزانه متصل هستند، عملاً در حال افزایش تقاضای جهانی برای دلار و کاهش فشار بر نرخهای بهره است. این داراییهای دیجیتال، نهتنها جذابیت اوراق قرضه را در سطح جهانی افزایش میدهند، بلکه نقش دلار را در حوزهی داراییهای دیجیتال تقویت میکنند. در چنین ساختاری، دولت میتواند با استفاده از رمزارزها، کنترل بیشتری بر نقدینگی بازار و نرخهای سود ایفا کند؛ بدون اینکه مستقیم با فدرال رزرو وارد تعامل شود.
نفت بهعنوان ابزار سیاست اقتصادی؛ مهار تورم یا جنگ قیمتی؟
در کنار رمزارزها، نفت نیز بهعنوان یک ابزار کلیدی در استراتژی اقتصادی ترامپ نقشآفرینی میکند. با افزایش تولید داخلی و استفاده از اهرمهای دیپلماتیک برای کاهش قیمت جهانی نفت، دولت سعی دارد تورم را مهار کرده و رشد اقتصادی را حفظ کند. نفت ارزان، به کاهش هزینههای حملونقل، تولید و مصرف منجر میشود و در نهایت، قدرت خرید مصرفکنندگان را افزایش میدهد. همچنین این سیاست میتواند رقابتپذیری شرکتهای آمریکایی را در بازارهای جهانی افزایش دهد.
تحلیلگران معتقدند که این رویکرد ترامپ، نهتنها بُعد اقتصادی دارد، بلکه به نوعی بخشی از استراتژی ژئوپولیتیکی او نیز هست. کاهش قیمت نفت، کشورهای صادرکننده نفت را تحت فشار قرار میدهد و فضا را برای اعمال فشارهای سیاسی بیشتر فراهم میسازد. به بیان دیگر، نفت در اینجا فقط یک کالا نیست، بلکه ابزاری برای هدایت سیاست خارجی ایالات متحده نیز محسوب میشود.
بازار میان ترس و طمع؛ تحلیلگران چه میگویند؟
در فضای کنونی، برخی تحلیلگران مانند بارکلیز و UBS پیشبینیهای خود را نسبت به شاخص S&P 500 و درآمد شرکتها کاهش دادهاند. از نگاه این گروه، تعرفههای سنگین میتوانند موجب کاهش رشد اقتصادی، فشار بر صنایع مصرفی و در نهایت، کاهش سودآوری شرکتها شوند. تأثیرات منفی بر شاخص اعتماد مصرفکننده، کاهش سرمایهگذاری خارجی و افزایش احتمال رکود اقتصادی، از جمله نگرانیهای مطرحشده هستند.
در مقابل، دیدگاههایی نیز وجود دارد که نوسانات اخیر را فرصتی برای خرید میدانند. جیمی کاکس از گروه مالی Harris بر این باور است که اگر سیاستهای تعرفهای کمتر از سطح انتظارات بازار باشد، والاستریت میتواند شاهد بازگشتی پرقدرت باشد. وی این وضعیت را مشابه «افت قیمت پیش از جهش» تعبیر میکند. این دیدگاه نشان میدهد که بازار همچنان ظرفیت بازگشت دارد، مشروط به اینکه عوامل منفی به شکل کنترلشده مدیریت شوند.
دوم آوریل؛ رویدادی فراتر از یک اعلامیه
کارشناسان هشدار میدهند که نباید دوم آوریل را بهعنوان نقطه پایان عدمقطعیتها تصور کرد. برعکس، این تاریخ ممکن است تنها آغاز دورهای جدید از تغییرات سیاستی، مذاکرات اقتصادی و حتی تقابلهای تجاری بینالمللی باشد. آنجلو کورکافاس از Edward Jones اظهار داشته است که اثرات تعرفهها احتمالاً در بلندمدت بروز خواهند کرد و بازار باید برای سناریوهای متنوعی آماده باشد. واکنش کشورهای دیگر به این سیاستها، میتواند جرقه آغاز جنگ تجاری جدیدی را بزند که پیامدهای آن به مراتب پیچیدهتر از پیشبینیها خواهد بود.
همزمان، دادههای منتشرشده نشان میدهد که شاخص اعتماد مصرفکننده آمریکا به پایینترین سطح در چهار سال گذشته رسیده است. این موضوع میتواند نشانهای از نگرانی عمومی نسبت به رکود، کاهش اشتغال و تورم بلندمدت باشد. چنین شرایطی، سرمایهگذاران را به سمت داراییهای امنتر مانند طلا، اوراق خزانه و حتی ارزهای دیجیتال سوق میدهد.
مسیر راه فعالان بازار
روز دوم آوریل را باید نقطه عطفی برای بازارهای جهانی دانست؛ اما نه بهعنوان یک پایان، بلکه بهعنوان آغازی برای یک دورهی پیچیده از تحول در سیاستهای اقتصادی ایالات متحده. از تعرفهها گرفته تا سیاستهای رمزارزی و نفتی، دولت ترامپ در حال ترسیم چارچوب جدیدی از حکمرانی مالی است که میتواند نظم کنونی اقتصاد بینالمللی را دگرگون سازد.
برای معاملهگران حرفهای، این تحولات نهتنها منبع نگرانی، بلکه فرصتی برای بازنگری استراتژیهای معاملاتی و شناسایی موقعیتهای جدید سرمایهگذاری است. در چنین شرایطی، تحلیل دقیق، مدیریت ریسک پیشرفته و آمادگی برای واکنش سریع، میتواند مرز میان زیان و سود را تعیین کند. همچنین، دانش عمیق نسبت به روندهای کلان اقتصادی، توانایی درک سیاستهای پولی نوظهور و مهارت در تطبیق با شرایط متغیر بازار، به نقاط قوت تعیینکننده برای موفقیت تبدیل خواهند شد.